دورف ها به همراه بیلبو بگینز و گاندالف خاکستری، به سفر خود برای نجات اربور، شهر مادری شان، از دست اسماگ، ادامه می دهند. بیلبو بگینز هم تحت نفوذ حلقه ای مرموز و جادویی می باشد.

یک هابیت مردد به نام بیلبو بگینز, با گروهی از دورف های شجاع راهی "کوهستان تنها" می شود. تا خانه کوهستانی و گنجینه آن را از اسماگ باز پس بگیرد.

بیلبو و گروه همراهش مجبور به درگیری با گروهی از مبارزان می شوند, تا مانع سقوط کوهستان تنها به تاریکی شوند.

داستان این مینی سریال در مورد پدری به نام ” تونی ” است . در جریان یک مسافرت به فرانسه ، پسر ” تونی ” که نامش ” اولیور ” است ، ربوده میشود و هیچگونه اثری از ربایندگان پیدا نمیشود . بنابراین ” تونی ” تصمیم میگیرد که خودش به دنبال پسرش برود و به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد که پسرش ممکن است کشته شده باشد...

فیلم به طور مستند گونه اتفاقات ناگواری که منجر به حادثه ای در 30 ژانویه 1972 در ایرلند شمالی شده است را نشان می دهد.در این اتفاق به گروهی معترض به رهبری "ایوان کوپر" از طرف سربازان بریتانیایی تیراندازی شده که منجر به کشته شدن 13 نفر شد...

زندگی یک عکاس خبری، یک مادر فوتبالیست و یک کارآگاه قتل توسط یک رویداد وحشتناک از گذشته آشفته می شود و ...

یک پدر تصمیم می گیرد راهی سفری برای پیدا کردن جسد پسرش بشود و کار نیمه تمام او را خودش کامل کند...

سال ۱۹۷۵ در دهکده ای کوچک پسری هفده ساله به نام الیستر بر اثر اختلافات مذهبی یکی از همسایه های خودشان که پسری نوزده ساله به نام جو گریفین بود را به قتل می رساند. جیم که آن موقع یازده ساله داشته است شاهد قتل بوده و اکنون پس از سال ها نتوانسته ضربه ی روحی آن ماجرا را فراموش کند. الیستر به اعدام محکوم شد، اما پس از دوازده سال آزاد می شود و اکنون الیستر سعی می کند تا به جبران این اشتباهش که او را سال ها آزار داده است بپردازد. اکنون می خواهد به ملاقات جیم برادر کوچکتر کسی که کشته است برود و ...

جودی فالی سنگ تراشی است که عاشق تحصیل و یادگرفتن است و به تشویق معلمش فیلوتسن، آروزی رفتن به دانشگاه را دارد. او پس از زندگی زناشویی کوتاه و ناموفق با آرابلا، به کریست مینستر نقل مکان می کند تا به آدم های تحصیل کرده و اهل کتاب مورد علاقه اش نزدیک تر باشد.